گفتگو با عضو هییت علمی پژوهشکده مطالعات توسعه سازمان جهاد دانشگاهی تهران
مریم صداقت پژوهشگر آموزش و توسعه و عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات توسعه سازمان جهاد دانشگاهی تهران گفت: سیستم آموزشی، خانواده، فقر و نابرابری، عوامل بازماندن کودکان از تحصیل هستند.
به گزارش روابط عمومی سازمان جهاد دانشگاهی تهران به نقل از ایرنا پلاس، مریم صداقت عضو هیأت علمیپژوهشکده مطالعات توسعه سازمان جهاد دانشگاهی تهران و پژوهشگر توسعه و آموزش در گفتوگو با ایرناپلاس در مورد بازماندن کودکان از تحصیل با استناد به پژوهشهایی که انجام دادهاند، سخن گفت.
متن حاضر، مشروح مصاحبه با دکتر مریم صداقت است.
ایرناپلاس: بازماندگی از تحصیل به چه معناست و کودکان را در چه مقاطعی از تحصیل شامل میشود؟
صداقت: بازماندگی از تحصیل به این معناست که کودکانی که لازمالتعلیم و در سن مدرسه یعنی از 6 تا 18 سال هستند، به هر دلیلی در مدرسه نباشند، در نظام آموزشی قرار نگیرند و خارج از مدرسه باشند. یعنی تمام مقاطع چه ابتدایی، چه متوسطه اول و چه متوسط دوم، کودک در این مقاطع میتواند بازمانده از تحصیل باشد.
ایرناپلاس: چه مناطقی از کشور بیشترین میزان بازمانده از تحصیل را دارند؟
صداقت: بنا به آمار و اطلاعات مختلفی که به دست میرسد، یک مقداری تفاوت وجود دارد، اما برآیند این است که استان سیستان و بلوچستان، استان خوزستان، آذربایجان غربی، کرمان و البته تهران و خراسان رضوی دارای بیشترین تعداد بازماندگان تحصیل هستند.
**آمار کودکان بازمانده از تحصیل، از 100 هزار تا 3.5 میلیون
ایرناپلاس: آمار دقیق بازماندگان از تحصیل در ایران به چه میزانی است؟ و چرا درباره بازماندههای از تحصیل آمار دقیقی وجود ندارد؟
صداقت: این پراکنش دامنه آماری از چند دههزار نفر تا چند میلیون نفر است. گزارشهایی داریم که رقم آنها زیر 100هزار نفر باشد یا کمیبیش از 100 هزار نفر باشد تا بیش از 3.5 میلیون نفر. این بستگی دارد که گروه بازماندگان را چه گروهی تعریف کنیم، چون در بعضی از مطالعات منظور از بازماندگی، بازماندگی مطلق است، یعنی کودکی که بههیچوجه هیچ تجربهای در نظام آموزشی نداشته و سواد ندارد.
اگر تعریف را مقداری وسیعتر کنیم، به این معنی که کودک برای چند سال در مدرسه حاضر شده باشد، سواد خواندن و نوشتن هم داشته باشد ولی الان در مدرسه نباشد میتوانیم بگوییم که در سه مقطع ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم بر اساس سرشماری سال 95، چیزی بالغ بر یک میلیون و هفتصد هزار نفر بازمانده از تحصیل داریم.
**فقر و نابرابری مهمترین عامل بازماندن کودک از تحصیل است
ایرناپلاس: دلایل اصلی بازماندن کودکان از تحصیل چیست؟
صداقت: دلایل بنا به منطقه، جنس، مقطع تحصیلی و... متنوع است، ولی عامل اولی که مؤثر است، بحث فقر و نابرابری است. مسائل فرهنگی، مسائل خانوادگی، برخی فرایندهای اجرایی در نظام آموزشی متولی هستند. ولی اینها خیلی متنوع است. شاید مطالعات مختلفی که انجام شده، عوامل مختلفی را گزارش کردهاند، ولی تقریباً این عواملی که ذکر شد در مطالعات مختلف مشترک است.
**در مناطق مختلف دلیل بازماندن از تحصیل تغییر میکند
ایرناپلاس: فرمودید که دلایل با توجه به منطقه و عوامل فرهنگی تغییر میکند، در مناطقی که بازماندگی از تحصیل حادتر است، عامل اصلی بازماندگی از تحصیل چیست؟
صداقت: مثلاً در منطقه سیستان و بلوچستان، محرومیت شدید، فقر ریشهدار، فرهنگ طایفهگرایی و نگاههای جنسیتی بهشدت حاکم است و باعث بازماندگی شده است. در منطقه خوزستان که آمار بالایی از کودکان بازمانده از تحصیل در آنجا هستند، مهاجرتهای زیاد سالهای اخیر و تغییرات اقلیمیکه خانوادهها با آن در سالهای اخیر روبهرو شدند مؤثر بوده است. در منطقه آذربایجان غربی موقعیت جغرافیایی، مرز، اقتصاد ناشی از زندگی در مناطق مرزی و... مؤثر بوده است. اینها عواملی است که شاید در این مناطق مؤثر باشد ولی همانطور که پیش از این گفتم بحث فقر تعیینکننده مهم و ساختاری است که اکثراً در تعامل با سایر عوامل نقش ایفا میکند. یعنی ما نمیتوانیم عوامل را از همدیگر جدا کنیم و مجزا از هم بگوییم که چه عاملی در کجا مؤثر است. تعامل تنگاتنگ این عوامل با هم، مخصوصاً عوامل اقتصادی و فرهنگی نقش بسیار پررنگی را ایفا میکند.
**تفاوتهای زبانی امکان بازماندن کودک از تحصیل را افزایش میدهد
ایرناپلاس: در منطقه آذربایجان ممکن است بحث دوزبانه بودن تأثیرگذار باشد؟
صداقت: بله، حتماً همینطور است. در منطقه آذربایجان و حتی در خوزستان بحث زبان نقش خیلی پررنگی را ایفا میکند، چون مثلاً در منطقه آذربایجان فقط با دو زبان مواجه نیستیم، گاه با چندزبانگی مواجه هستیم. کودکی که از یک خانواده کرد است، در شرایطی که جامعه با زبان ترکی صحبت میکند و وارد نظام آموزشی میشود که باید با زبان فارسی درس یاد بگیرد و اینها اختلالات خیلی شدیدی ایجاد میکند.
**نظام آموزشی مهمترین نقش را در بازماندن کودکان از تحصیل دارد
ایرناپلاس: خانوادهها، دولت، نظام آموزشی، مدارس و فضای اجتماعی هر کدام چه نقشی در بازماندن کودکان از تحصیل دارند؟
صداقت: در مطالعهای که ما انجام دادیم و برخی همکاران در سایر دانشگاهها و مؤسسات انجام دادند، بسته به منطقهای که مطالعه در آن انجام شده است میبینیم که این عوامل سهمهای گوناگونی را به خود میگیرند. در مطالعهای که خود من در پژوهشکده مطالعات توسعه انجام دادم، چیزی که جالب بود این بود که نقش نظام آموزشی جدیتر از قبل مطرح میشود.
در حال حاضر عوامل متعددی از نظام آموزشی در بازماندن کودکان از تحصیل مؤثر هستند؛ بحث دانش و مهارت معلم، نبود نظامهای حمایتی از کودک، برنامه درسی و ناهمخوانی و ناهمزمانی که با شرایط طبیعی زندگی کودک دارد. به نظر میرسد که یک مقدار جدیتر از گذشته باید نقش نظام آموزشی را در نظر گرفت.
البته نظام خانواده و آسیبهایی که امروزه متوجه خانواده است، بههیچوجه نباید از نظر دور بماند. خانواده بستری است که فقر و مهاجرت در آن مؤثر است، حاشیهنشینی که الان در تهران، خراسان رضوی و در بسیاری از شهرها عامل اصلی است در بستر خانواده اتفاق میافتد. اینها عواملی است که شاید نسبت به سایر عوامل وزن بیشتری داشته باشند.
**در حاشیه کلانشهرها، کار نقش مهمی در بازماندن از تحصیل کودک دارد
ایرناپلاس: حاشیهنشینی که علیالخصوص در کلانشهرها هست، چه نقشی در بازماندگی از تحصیل دارد؟
صداقت: در شهرهای بزرگ و در حاشیهها آسیبها نقش بسیار پررنگی دارند و بهتبع آسیبهای اجتماعی که اتفاق میافتد کار کودکان و شرایط زندگیای که از حضور آنها در مدرسه ممانعت میکند در اینجا واضح میشود. بحث حاشیه فقط کار کودک نیست، بحث بدسرپرستی، درگیر شدن کودکان در نابسامانی خانوادهها، تفاوت شرایط با شرایط یک کودک که به شکل طبیعی در مدرسه قرار میگیرد که یک ناهمخوانی و اثر روانشناختی روی کودک دارد و احساس تجانس با عالم مدرسه و درس ندارد، ضعف اعتماد به نفس و... . خلاصه اینکه دنیای کودک از دنیای تحصیل و مدرسه دور میشود. البته کار هم شرایط خودش را دارد و بهشدت، این بچهها، نیازها، انتظارات و هویتشان را تغییر میدهد. بچههایی داریم که کودک کار هستند و خیلی از سازمانهای مردمنهاد تلاش کردند که این افراد را به فضای مدرسه برگردانند، ولی وقتی معضلات اولیه که مانع بوده برطرف میشود و اینها در فضای مدرسه قرار میگیرند به خاطر تجارب پیشینی که دارند، هیچ احساس قرابتی با فضای مدرسه نمیکنند و بعد این را بهکرات میبینیم که بچههایی که جذب شدند، دوباره از فضای مدرسه جدا میشوند. این مسأله در حاشیه شهرها متأسفانه خیلی زیاد است.
**قانون برای خانوادهای که از تحصیل کودک جلوگیری میکند مجازات در نظر گرفته است
ایرناپلاس: قانون چه تمهیداتی برای جلوگیری از بازماندگی از تحصیل در نظر گرفته است و چرا قوانین موجود از این پدیده جلوگیری نمیکنند؟ بحثی هم وزیر آموزش و پرورش مطرح کرد که تلاش کردیم کودکان از مهر جا نمانند و کمپینی راهاندازی شد. به نظر شما این حرکتها مؤثر بوده است؟ اگر خانوادهای از تحصیل کودک جلوگیری کند به استناد قانون میتوان برخورد کرد، ولی چرا به این مسئله رسیدگی نمیشود؟
صداقت: این اقدامات تأثیر داشتهاند، البته شاید بیشتر برای کسانی که در معرض بازماندگی بودند تأثیر داشته است. کمی جنبه بازدارندگی داشته ولی به نظر نمیرسد خیلی نقش جدی ایفا کرده باشد. در مورد والدینی که به هر دلیلی از حضور فرزندان در مدرسه ممانعت کنند قانون داریم، قانون این خانوادهها را مستوجب زندان حتی از سه ماه تا شش ماه و پرداخت جریمه نقدی میداند. در سال 95 حتی از 700 نفر از والدینی که به نحوی از تحصیل کودکشان ممانعت کردند شکایت شد و کار آنها به دادگاه کشید، ولی پرونده هیچکدام پیشرفتی نکرد، چون نیاز به بسترسازیهای زیادی است که اینچنین قوانینی عملیاتی شود. به نظر نمیرسد که خیلی نقش بازدارندگی جدیای ایفا کرده باشد، ولی وجود دارد و تدوین این قانون شروع خوبی میتواند باشد ولی الزامات بیشتری نیاز است.
**باید نظام حمایتی برای بازگشت کودک به مدرسه طراحی شود
ایرناپلاس: همانطور که فرمودید مجازاتهایی که قانون در نظر گرفته اجرایی نمیشود، چه سازوکاری نیاز است قانون موجود اجرا شود؟
صداقت: این امر مستلزم همکاری نهادهای ذیربط مختلفی مثل آموزش و پرورش، بهزیستی، قوه قضاییه و... است. باید سامانهای بهوجود بیاید که در آن فرایندهایی که باید برای بازگرداندن کودک به مدرسه و تحصیل صورت گیرد شناسایی شود، بررسیهای دقیقتر و عمیقتر درخصوص نظامهای حمایتیای که از این کودکان نیاز است انجام شود و حتی اگر نیاز شد برخوردهای جدیتر با خانواده صورت گیرد.
الان متأسفانه در این زمینه ضعفهای بسیار زیادی داریم، حتی مدارس و مدیران مدارس که بلاواسطه با کودک بازمانده از تحصیل در ارتباط هستند، خیلی اوقات اقدامات زیادی انجام میدهند برای این که کودک به مدرسه بازگردد، اما مورد تهدید خانوادهها قرار میگیرند. مدرسه نمیتواند هیچ کاری انجام دهد به دلیل این که هیچ حمایت قانونی و پشتوانهای ندارد. درنتیجه کودک رها میشود و نمیتوانیم او را به نظام آموزشی برگردانیم. برطرف کردن این ضعفها نیازمند یک همافزایی بین دستگاهی است.