در نشست تخصصی دانشکده الهیات و معارف اسلامی مطرح شد:فهم فلسفی قرآن هم می‌تواند تهدید باشد و هم فرصت یعنی هم می تواند من را به قرآن نزدیک کند و هم دور

۱۰ آبان ۱۳۹۴ | ۱۲:۵۷ کد : ۴۵۶۶۳ اخبار عمومی
تعداد بازدید:۳۷۵

 

به همت مرکز قرآن و معارف دین سازمان جهاددانشگاهی تهران، نشست تخصصی «فهم فلسفی قرآن، فرصت یا تهدید» با سخنرانی احد فرامرز قراملکی، مدیر گروه اخلاق حرفه ای دانشگاه تهران، دوشنبه 4آبان ماه، در سالن شهید مطهری دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان جهاددانشگاهی تهران، قراملکی در این نشست گفت: وقتی در باب فهم فلسفی قرآن تامل می‌کنیم مسائل متعددی پیش روی ماست، مسائلی از قبیل چیستی فهم فلسفی قرآن، امکان فهم فلسفه، چگونگی و شرایط تبیین فهم فلسفه و روا بودن و ناروا بودن فهم فلسفی قرآن. منظورم از روا بودن و ناروا بودن هم دوری و نزدیکی است، به این معنا که فهم فلسفی از قرآن، من را به قرآن نزدیک می‌کند یا دور و این دقیقا موضوع گفتگوی امروز من است.

وی افزود: فهم قرآن کریم برای من چیزی ژرف تر از ترجمه است و از نظر من فهم فلسفی یعنی ارتباط با قرآن. اینگونه تلقی از قرآن، ما را تا حد زیادی به تفسیر نزدیک و با آن درگیر می‌کند. وحی به معنای اسلامی‌کلمه به مثابه پیام است بنابراین همین که من قرآن را یک پیام تلقی کنم  این حق را دارا می‌شوم که سوال بپرسم. سوال هایی از این قبیل که چه می‌گویی؟ چرا اینگونه می‌گویی؟ مثلا در آیه  سوره نساء وقتی می آید: «یا ایهالذین آمَنوا آمِنوا» این سوال پیش می آید که چرا آمِنوا و آمَنوا در کنار هم آمده اند و چطور این دو با هم جمع شده اند.
مدیر گروه اخلاق حرفه ای دانشگاه تهران ادامه داد: حالا برای پاسخ به این سوالات، به دانش واسطه ای احتیاج دارم، تفسیر یکی از همین دانش های واسطه ای است که باید هم جایگاه قرآن را حفظ کند و هم پاسخ مخاطبان را بدهد. در اینجا اگر تفسیر را به عنوان یک دانش در نظر بگیریم یکسری چارچوب نظری، مقام تعریف و مقام تحقق دارد. تفسیر در مقام تحقق یعنی تفاسیر کلی که در طول تاریخ نوشته شده است. و خب بین این تفاسیر نوشته شده با متن اصلی سه حالت وجود دارد: مطابقت، به معنی تطبیق با متن اصلی، فاصله که با متن اصلی فاصله دارد و درگیری و تعارض که بین متن اصلی با تفاسیر درگیری و تعارض وجود دارد.
قراملکی اضافه کرد: برای فهم فلسفی قرآن لازم است تعریف فلسفه را بدانیم؛ افرادی مثل کندی فلسفه را حب حکمت، تشبه بافعال الله، عنایت به مرگ به معنای راه فضیلت، صناعت و صناعت ها، شناخت خود انسان و شناخت اشیاء ابدی به قدر طاقت انسان می دانند. اخوان الصفا هم فلسفه را علمی می داند که آغازش دوستداری علم، میانه ش علم حقایق اشیاء و  فرجامش موافقت گفتار و کردار با علم است. از طرفی واژه فلسفه کاربردهای گوناگونی دارد؛ فلسفه به مثابه رشته تحصیلی، به مثابه یک دستگاه فکری و یا به معنای یک نوع فعالیت.
نویسنده «روش شناسی فلسفه ملاصدرا» گفت: مراد من از فلسفه در اصطلاح «فهم فلسفی»، فلسفه ورزی و فلسفیدن است و فلسفیدن را از فلسفه خوانی، فلسفه گویی و فلسفه پژوهی جدا می‌کنم چون اگر فلسفیدن نداشته باشیم این سه معنا نمی دهند. حالا همین فلسفه ورزی دوتا مولفه دارد؛ تفکر فلسفی و تجربه فلسفی. ذهنی که مسئله دارد می تواند فلسفیدن کند و ذهن بدون مسئله نمی تواند فلسفیدن کند. بنابراین فهم فلسفی قرآن یعنی فهم استوار بر فلسفیدن و تعامل دو دانش تفسیر و فلسفه.
قراملکی درادامه با استناد به سخنان دکتر لسانی، قرآن پژوه معاصر در خصوص مواجهه با قرآن توضیح داد: استنادات من به سخنان دکتر لسانی شفاهی است و متاسفانه هنوز هیچکدام از نظرات ایشان جایی مکتوب نشده است. ایشان مواجهه با قرآن را دو گونه دانسته اند؛ اول اینکه بگوئیم «قرآن چنین می‌گوید» که خود این بخش به دو دسته فهم استنادی و استشهادی تقسیم می‌شود. دومین مورد اینکه «ادعا نکنیم قرآن چنین می‌گوید» و فقط از مطالب آن استفاده کنیم. در مورد بخش اول فهم استنادی که فهم وفادار به قرآن است فرصت به شمار می آید ولی فهم استشهادی که نظرات قرآن را تابع نظرات خود قرار دهیم تهدید محسوب می‌شود.
این پژوهشگر حوزه فلسفه اضافه کرد: تمایز مواجهه با قرآن دو گونه است: مواجهه دیدگاه محورانه که یک نگاه جزم گرایانه به دیدگاه دارد و فرد به دیدگاهش وابسته است و مواجهه مسئله محور که نقش سمعک دارد و ما از طریق این ددیگاه خیلی چیزها را می‌شنویم. مواجهه دیدگاه محورانه تهدید و مواجهه مسئله محور فرصت است. حالا اینجا مطرح می‌شود که مواجهه مسئله محور یعنی چی؟ مواجهه مسئله محور یعنی اینکه من آیات قرآن را فهم فلسفی کنم.
قراملکی در خصوص فهم فلسفی از قرآن یک مثال آورد و گفت: به عنوان مثال در آیه 48 سورا اسراء آمده است: «قل کل یعمل علی شاکلته» در مواجهه مسئله محور با این آیه سوالات اینچنینی برای من مطرح می‌شود: فلسفه آغاز آیه با قل چیست؟ فلسفه حذف مضاف الیه چیست؟ وجه تمایز یعمل و یفعل چیست؟ راز بیان یعمل به جای عمل یعنی تمایز شیه عمل از خود عمل چیست؟ چرا علی آمده است؟ چیستی مفهوم شاکله؟ اینکه شاکله امری جوهری است یا عَرَضی؟ و سوالاتی از این قبیل.
وی در پایان از مباحث مطرح شده این نتیجه را بیان کرد: فهم فلسفی قرآن هم می تواند تهدید باشد و هم فرصت یعنی هم می تواند من را به قرآن نزدیک کند و هم دور. بستگی به این دارد که چگونه با آن مواجه شویم. فهم فلسفی یعنی دانستن مسائل فلسفی، فهم آیات و توانایی حل کردن آنها.

آخرین ویرایش۱۵ تیر ۱۴۰۱