محمددرویش:اگر در یک جایی از محیط زیست منابع زیادی را متمرکز کنیم معنیاش این است که در جای دیگری خشکسالی ایجاد کردیم
محمددرویش، مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست، در سمینارعلمی«مردم،اکولوژی واقتصادمقاومتی» که دوشنبه3 خرداد 95 دردانشکده محیط زیست دانشگاه تهران برگزارشد، گفت تمرکز منابع زیاد در جایی از محیط زیست، به معنای ایجاد خشکسالی در جای دیگری است.
به گزارش روابط عمومی سازمان جهاددانشگاهی تهران، در این سمینار که به همت معاونت فرهنگی سازمان جهاددانشگاهی تهران و با همکاری و مشارکت انجمن علمیبین رشتهای دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران(زیستا) و انجمنهای علمیدانشجویی این دانشگاه برگزارشد، درویش به شعار امسال که از سوی رهبر انقلاب اسلامی،«اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» اعلام شده، اشاره کرد و گفت: در این برنامه سعی بر آن دارم بگویم که چرا اقتصاد مقاومتی و اقتصاد اکولوژیکی در کمترین فاصله ممکن از هم هستند.
تمام حرفی که اقتصاد مقاومتی و اقتصاد محیط زیستی دارد این است که اگر تمام منابع به این سهولت مهیا باشد، نه تنها یک فرصت نیست بلکه یک تهدید است چرا که مثلا در مورد یک پرنده خواهشهای اکولوژیکیاش را آنقدر بالا میبرد و باعث میشود که هیچ تلاشی برای بقا نکند و با کمترین تنشی از بین برود و از قضا نسلشان منقرض شود پس باید طوری باشد که آنها بتوانند در دشوارترین شرایط زیستی به حیاط خود ادامه دهند.
وی ادامه داد: اگر در یک جایی از محیط زیست منابع زیادی را متمرکز کنیم معنیاش این است که در جای دیگری خشکسالی ایجاد کردیم.کلان شهر تهران ظرفیت زیستیاش 2.5 ملیون نفر است در حالی که حدود 15 میلیون سفر در تهران اتفاق میافتد و دست کم 10 میلیون ساکن ثابت دارد و حاصلش شده نشست زمین در نواحی جنوبی تهران و به 36 سانتی متر در سال رسیده یعنی 90 برابر شرایط بحرانی. در غرب تهران یعنی از دریاچه استادیوم آزادی تا وردآورد در طی 10 سال گذشته سفرههای آب زیرزمینی بین 7 متر تا 17 متر نشست کرده و میدانیم که بحران آلودگی هوا چه بلایی دارد بر سر این کلان شهر میآورد، چون باد غالب کمتر از سانتیمتر در ثانیه است. اینگونه است که اگر نگاه کنید متوسط عمر درگذشتگان در بهشت زهرا 49.8 سال است؛درحالی که امید به زندگی روی کاغذ میگویند 72 تا 75 سال در تهران است. چرا این مصیبت در تهران اتفاق افتاده است؟ چرا ما به جای 2.5 میلیون نفر میتوانیم به 10 تا 15 میلیون نفر را سرویس دهیم، آب آنها را چگونه تامین میکنیم؟ واقعیت این است که ما آب و غذای این جمعیت را تامین کردیم و به نیازهای اکولوژیکی که یک شهر پایدار نیاز دارد توجه نکردیم.
این فعال محیط زیست افزود: آب و غذا در واقع آن مسکنهایی هستند که درد را ناپدید میکند، ما نه تنها به رودخانه کرج، ماملو ، لار و امیرکبیر سد زدیم، بلکه سد طالقان را هم زدیم و تنها جمعیت را در تهران متمرکز کردیم و این است که ما نمیدانیم از یک حقوق طبیعی که یک انسان باید برخوردار باشد محروم شدیم و حائز نرخهای بالایی از افسردگی و بزهکاریهای اجتماعی در تهران هستیم. در واقع سدهایی مثل امیر کبیر و لتیان مجوز گسترش شهر تهران را دادند و ظرفیت سازی کردند.
نمایندگان مجلس در هنگام آلودگی هوا به نشانه همدردی با مردم با ماسک در صحن بهارستان حاضر شدند اما سه سال است که لایحهی مبارزه با آلودگی هوا را تقدیم به مجلس کردیم و میگویند که وقت نداریم به این لایحه رسیدگی کنیم. تا چه حد این عوام فریبی دوام دارد؟ چون مردم ما متوجه مطالبات خودشان نیستند! چقدر مهم است که ما در جایگاهی که هستیم بتوانیم مردم را نسبت به مطالبات خودشان آگاه کنیم.
مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست گفت: در کمپین سه شنبههای بدون خودرو ما گفتیم که بیاییم گام اول را خودمان برداریم و بعد از دولت و حاکمیت بخواهیم که گامهای جدیتری بردارند.
ما باید اول به خودمان نگاه کنیم و ببینیم چقدر معیارهای اقتصاد مقاومتی و اقتصاد اکولوژیکی را رعایت کردیم؟ چند درصد ما حاضریم در هفته یک بار گوشت قرمز نخوریم که از مصرف آب و انتشار گازهای گلخانهای جلوگیری کنیم؟ چند درصد ما تصمیم گرفتیم که در ترددهای درون شهری از خودروهای شخصی شاسی بلند استفاده نکنیم؟ اگردر اروپا کسی در ترددهای درون شهری از خودروهای شاسی بلند استفاده کند مورد تمسخر قرار میگیرد!
چرا شما فارغ التحصیلان منابع طبیعی و کشاورزی نتوانستید روند قهقرایی حاکم بر طبیعت ایران را متوقف کنید؟ کسی که ماتریس ارزیابی پل شهید کلانتری و همچنین سدهای مختلفی که احداث شده مثبت در آورد کسی نبود جز یکی از شماهایی که محیط زیست خواندید! نکته این است که ما یک جای راه را اشتباه رفتیم و ما نیامدیم کسی را تربیت کنیم که نگاهش به مواهب طبیعیاش مثل نگاهش به ارزشهای غیرقابل معاملهی زندگیاش باشد.
ما مکتبی را طراحی کردیم به نام مکتب مدرسه طبیعت و داریم تلاش میکنیم که نسلی را پرورش بدهیم که همانطوری که به پدر و مادرش و به دین و وطنش نگاه میکند به منابع آب و خاکش وبه سرمایههای طبیعیاش هم نگاه کند و در بزنگاهها که باید ماتریس ارزیابی را درست تحلیل کند بخاطر چند ریال بیشتر ماتریس را مثبت ارزیابی نکند این کاری است که ما باید انجام دهیم و در کنارش قوانینمان را هم اصلاح کنیم.
درویش ادامه داد: میناب در بندرعباس جایی بود که 8 میلیون نفر نخل داشت یعنی بعد از بصره، بزرگترین نخلستان جهان بود اما الان حدود 20 هزار نفر نخل دارد، حدود 1 میلیون درخت پنبه داشت اما در حال حاضر هیچ درخت پنبهای ندارد. روستاهای این شهر در اثر نشست زمین خالی شدهاند و این شکافهایی که در اثر نشست زمین بوجود آمده بسیار خطرناک هستند و این شهر در آستانهی مهاجرت قرارگرفتند. جوانها چیزی برای از دست دادن ندارند که در نهایت میشود داعش؛ میشود دینامیتهای دستی!!! چرا این اتفاق افتاد؟ بخاطر سد میناب، سد میناب را زدیم و آب آن را به بندر عباس منتقل کردیم برای توسعه صنعت و آب شرب و بعد یک تنش اجتماعی در میان مردم ایجاد کردیم؛ در صورتی که به راحتی میتوانستیم با تکنیکهای نمک زدایی و انرژی خوردشیدی مشکل کمبود آب مردم را برطرف کنیم، به این میگویند اقتصاد مقاومتی، این سد چند هزار میلیارد تومان به ما خسارت زد!!
این فعال محیط زیست افزود: اصفهانی که میتوانست با تکیه بر ابنیه تاریخیاش، پل خواجو و سی و سه پل و نقش جهانش برای مردمش کسب درآمد پایدار ایجاد کند، تبدیل شده به قطب کشاورزی و صنعت ناپایدار و تمام دشتهای اطرافش نشست کرده و چنین روزگار تلخی را پیدا کرد؛ به نحوی که وقتی چند صباحی آب به زاینده رود میآید مردمش جشن میگیرند و این به دلیل آن است که قدر نداشتن زاینده رود را فهمیدند و حتی آمارها نشان میدهند که خشونت رانندگان و بزهکاری اجتماعی در شش ماهه اول سال که زاینده رود خشک هست افزایش پیدا میکند.
وی در پایان گفت: چرا میگوییم محیط زیست قابل ارزشگذاری نیست؟ چگونه میشود یک ملت شاد را ارزشگذاری کرد؟ ملت شاد ملتی هستند که به روی هم تیغ نمیکشند و ریسک سرمایهگذاری پایینی دارد و رشد و شکوفایی اقتصادی درآن افزایش پیدا میکند. اینجاست که میتوانیم بین اقتصاد و محیط زیست پیوند برقرارکنیم.
شایان ذکراست درپایان این نشست علمی، جلسه پرسش و پاسخ برگزارشد.