در نشست تخصصی«تکفیر و خشونت» عنوان شد:بسیاری از کسانی که جذب گروه‌های تکفیری می‌شوند، از بستری خشونت‌گرایانه و مجرمانه برخاسته‌اند

۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ | ۱۱:۵۴ کد : ۴۵۲۷۶ فرهنگی
تعداد بازدید:۲۶۷

 

به همت مرکزفرهنگ و اندیشه سازمان جهاددانشگاهی تهران، نشست علمی«تکفیر و خشونت با نظر به اندیشه‌های سیدقطب» روز یکشنبه 5 اردیبهشت با سخنرانی سارا شریعتی عضوهیأت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران دردانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزارشد.
به گزارش روابط عمومی سازمان جهاددانشگاهی تهران، در این نشست سارا شریعتی، با رویکردی جامعه‌شناختی به بازخوانی متن نشانه‌های راه در بستر زندگی سیاسی، اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی سید قطب پرداخت وگفت:
تکفیر و خشونت مفاهیمی است که ظاهرا امروز به سید قطب نسبت می‌دهند و وقتی از قطبیسم سخن می‌رود ظاهرا منظور جریان‌های تکفیری است؛ اما امتیاز کار دانشگاهی نسبت به دنیای سیاست و مطبوعات در این است که بر دقت تاکید دارد و هر گونه دقتی پیچیدگی می‌آورد، در نتیجه از منظر دانشگاهی شاید نتوان به راحتی خشونت را به سید قطب نسبت داد و ازآثار متفاوت او دریافت‌های متفاوتی به دست‌ می آید و نوعی پیچیدگی و گیجی و آشفتگی حاصل می‌آید. اتفاقا از دل همین پیچیدگی و آشفتگی است که اندیشه و حقیقت ظهور می‌کند. روژه بستید می‌گوید: حقیقت همیشه در «سایه روشن» است. اندیشه یکپارچه و یکدست نیست و در نتیجه وقتی از خشونت در سید قطب صحبت می‌کنم، مقصودم سید قطب آخر در کتاب «نشانه‌های راه» سال 1960 است و در مجموع نمی‌توان از یک سید قطب یکدست سخن گفت.
عضوهیأت علمی‌گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران افزود: از نظر من سید قطب را هم در تداوم و هم در گسست با جریانات پیش از خودش باید شناخت. اهمیت شناخت این تبار در آن است که به نظرم این سخنان برخی روزنامه‌نگاران که انقلاب ایران تحت تاثیر سید قطب بوده یا بسیاری از متفکران ما را شاگردان سید قطب می‌خوانند، معتبر نیستند. قبل از انقلاب تنها چند متن سید قطب ترجمه شده که این متون نیز چندان گستردگی نداشته‌اند که بتوانیم از تاثیر اساسی او یاد کنیم. اکثر کتاب‌های سید قطب بعد از انقلاب که به فارسی ترجمه شده و جامعه فکری ایران جز استثنائاتی دیر با اندیشه او آشنا شده است. کتاب«نشانه‌های راه» که موضوع بحث من است، در سال 1377 یا 1378 به فارسی ترجمه شده است. در نتیجه اخوان المسلمین او را می‌شناختند، اما ایرانیان خیر. این به سید قطب اختصاص ندارد.
قرن بیستم را قرن بیداری کشورهای اسلامی خوانده‌اند.تاکید بر تعبیر «بیداری» اهمیت دارد. در ادبیات غربی از عصر روشنگری پس از تاریک‌اندیشی قرون وسطایی یاد می‌شود، اما در کشورهای اسلامی از استعاره خواب و بیداری یاد می‌شود و دوره قبل را دوره خواب و تخدیر و قرن بیستم را عصر خیزش و انگیزش می‌خوانند، زیرا در این قرن است که اکثر کشورهای اسلامی‌به استقلال رسیدند و جنبش‌های سیاسی‌شان علیه استعمار اروپایی به نتیجه می‌رسد.بسیاری از متفکران شناخته شده متعلق به قرن بیستم هستند. الغای خلافت عثمانی به عنوان آخرین خلافت اسلامی در دهه 1920 اندیشه سیاسی را بسیار فعال می‌کند. یکی از چهره‌های مهم این بیداری، سید جمال‌الدین اسدآبادی است. البته باید او را در کنار محمد عبده یک زوج در نظر گرفت. در علوم انسانی زوج‌هایی چون مارکس- انگلس اهمیت دارد. زوج سید جمال-عبده نیز نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. جریان سید جمال- عبده به عنوان یک جریان اصلاح دینی و عقلانی و مبارزه با خرافات، بازگشودن باب اجتهاد شناخته می‌شود. در این میان شیخ محمد عبده چهره بسیار ناشناخته‌ای در میان ایرانیان است که الهیات عقلانی او باید مورد توجه قرار بگیرد. اما میراث سید جمال-عبده به نظر پارادوکسیکال بود، یعنی به همان میزان که یک اندیشه گسترده می‌شود، می‌تواند دچار تحریف واقع شود. پارادوکسیکال بودن این میراث نیز به این معناست که هم جریان اصلاح فکر دینی یا روشنفکری دینی خود را به آن منسوب کرد و هم جریان بنیادگرایی یا اصولگرایی یا... البته نام‌ها اهمیت دارند و ما در کشورهای اسلامی‌با جدال نام‌ها مواجه هستیم.
شریعتی سپس رویکرد زندگینامه‌ای به سید قطب را مورد بررسی قرارداد و گفت: زندگی سید قطب با استعمارخارجی و استبداد داخلی و تنگ‌نظری‌ها گره خورده است. اهمیت استعمار درآن است‌که امروز یکی ازجدی‌ترین شاخه‌های علوم اجتماعی رامطالعات پسااستعماری می‌خوانند. سید قطب وقتی از غرب حرف می‌زند، می‌گوید آمریکا و روسیه و انگلیس حمله کردند و فلسطین را گرفتند. او به چهره استعماری غرب توجه دارد و منظورش از غرب با آنچه ما می‌گوییم متفاوت است. ما در بحث‌هایی که با این متفکران داریم، تنها به لفظ توجه می‌کنیم و از معنای آن غافلیم. مفاهیمی چون جهاد، جاهلیت و... که جریانات تکفیری از آن استفاده می‌کنند، با آنچه سید قطب می‌گوید، متفاوت است.
استبداد داخلی نیز در زندگی سید قطب اهمیت دارد. حسن البنا، بنیانگذار اخوان‌المسلمین را شهید دوره استعمار می‌خوانند، یعنی در دوره‌ای که هنوز مصر به استقلال نرسیده و ترور می‌شود. اما سید قطب را شهید دوره استقلال می‌خوانند، دوره‌ای که ناصر آمده و مصر به استقلال رسیده اما باز هم قربانی می‌دهد، یعنی واقعیت استبدادی در این کشورها وجود دارد.
استاددانشگاه تهران در پایان افزود: از نظر من با رویکردی جامعه‌شناختی برای توضیح خشونت و تکفیر در آثار سید قطب باید به دلایل عینی (objective) خشونت در این جوامع توجه کرد و به دلایل جامعه‌شناختی و ذات‌زدایانه به اینکه اندیشه به خشونت گرویده می‌شود، توجه کرد. خشونتی که سید قطب روی کاغذ می‌آورد، حاصل ساختارهای استعماری و استبدادی و طبقاتی جامعه است و او خشونت پنهان را آشکار می‌کند. ما امروز نیز خشونت آشکار را می‌بینیم، اما باید به خشونت پنهان نیز توجه کنیم. امروز بسیاری از کسانی که جذب گروه‌های تکفیری می‌شوند، از بستری خشونت‌گرایانه و مجرمانه برخاسته‌اند. بنابراین نباید گول نام‌ها را خورد و جدال عقیدتی راه بیندازیم. البته باید به نقش آموزه‌ها توجه کرد، اما کار ما این است که ببینیم چگونه وقتی به خشونتی که در ساختارهای اجتماعی وجود دارد، توجه نمی‌کنیم، این خشونت مفهوم‌پردازی می‌شود و روی کاغذ می‌آید. خشونتی که در متن سید قطب می‌آید، حاصل خشونت ساختاری و پنهان موجود است و ربط چندانی به آموزه‌ها ندارد و بیان دینی آن صرفا به این دلیل است که در این جوامع دین به هسته سخت فرهنگی تعلق دارد و همه چیز زبان دینی پیدا می‌کند. به همین خاطر است که از دین برای توضیح موقعیت استفاده می‌شود و دقیقا اصلاح‌گرایان نیز از زبان دین برای مبارزه با خشونت استفاده می‌کنند.

آخرین ویرایش۰۵ تیر ۱۴۰۱