نشست تخصصی"روش شناسی مطالعات قرآنپژوهی در غرب و جهان اسلام"برگزار شد
به همت جهاددانشگاهی دانشکده الهیات و معارف اسلامی (مرکزفرهنگی قرآن و معارف دینی) نشست تخصصی"روش شناسی مطالعات قرآن پژوهی در غرب و جهان اسلام"چهاردهم مهرماه در تالارشهید مطهری دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران با حضور استادان، دانشجویان و پژوهشگران حوزه تخصصی قرآن کریم برگزارگردید.
به گزارش روابط عمومی سازمان جهاددانشگاهی تهران، در این نشست دکتراحمد پاکتچی دین شناس و زبانشناس ایرانی و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جنگهای جهانی اول و دوم را عامل تأثیرگذاری در فروریزی باورهای مطلقنگر مستشرقان به قرآن برشمرد و مختصری درباره سیر مطالعات قرآنی توسط مستشرقان و روشهای آنان سخن گفت و با اشاره به رویکرد تطبیقی مستشرقان در زمینه قرآن اظهار کرد: زمانی که مستشرقان متوجه شدند مباحثی در زمینه «مصحف» در میراث مطالعاتی جهان اسلام وجود دارد، سعی بر تطبیق آن مباحث با روشهای مصحفشناسی و نسخهشناسی در حوزه مطالعات متون مقدس کردند. در این میان میتوان به مطالعات گوستاو لوبون و آرتور جفری اشاره کرد. این روش تطبیقی بین مستشرقان تدوام یافت.
پاکتچی به مطالعات قرآنی مستشرقان در قرن 19 اشاره کرد و گفت: وسعت مطالعات قرآنی در قرن 19 به اوج خود رسید. کسانی بودند که در این دوره به متون مقدس به مثابه یک کتاب تاریخی نگاه میکردند. همان زمان در بین مستشرقان و متفکران جهان اسلام نیز قرآن را به عنوان یک متن و اثر تاریخی مینگریستند.
در ادمه این نشست، مرتضی کریمینیا، پژوهشگر و محقق قرآنی، به مفهوم مطالعات قرآنی و قرآنپژوهی اشاره و اظهار کرد: عنوان مطالعات قرآنی و قرآنپژوهی چندان سابقه ندارد. در جهان اسلام با مفاهیمیبا عنوان تفسیر و علوم قرآنی مواجه بودیم. در بین مستشرقان نیز مطالعات قرآنی در واقع برابرنهاد Islamic Studies بود.
او گفت: در جهان اسلام همان ابتدا علوم قرآنی به این شکل درنیامد. بلکه در طول زمان تطور و تحول یافت. مثلاً در جهان اسلام ابتدا علومی مانند اعجاز و ناسخ و منسوخ وجود داشت که در ادامه در طول زمان علوم قرآنی پدید آمد و در واقع تنوع و تحول بیشتری یافت که الاتقان فی علوم القرآن سیوطی، شکل تکامل یافته آن است.
کریمینیا، به دو مقوله علوم قرآنی و دانش تفسیری اشاره و اظهار کرد: در جهان اسلام در کنار علوم قرآنی رفته رفته مباحث دانش تفسیر شکل گرفت که البته درغرب این دو مقوله توسط مستشرقان به طور جدی و خاص شکل گرفت. نکته بارز این است که کار مستشرقان این نبود که مانند سنت رایج اسلامیبه تفسیر قرآن بپردازند یا مثلاً آیهای از قرآن را متناسب با شأن نزول تفسیر نمایند.
وی افزود: وقتی به مقایسه سنت فکری مطالعات قرآنی در جهان اسلام و غرب میپردازیم،در واقع با دو رویکرد متفاوت مواجه هستیم. زیرا وقتی این دو را با هم مقایسه میکنیم گویی دو محصول و دو میوه متفاوت را بررسی میکنیم. علوم قرآنی به طور مشخص در سه قرن اخیر پدید آمد. ابتدا با ترجمه آیات قرآن کار خود را آغاز کردند و در ادامه به علوم دیگری نیز پرداختند. در حالی که سابقه مباحث تفسیری در جهان اسلام سابقه 1400 ساله دارد.
مرتضی کریمینیا در خاتمه یادآور شد: جهان اسلام در حوزه مطالعات دینی هیچگاه دارای یک جغرافیای مشخص و یک دیدگاه یکسان نبود. در حالی که رویکرد مستشرقان به مطالعات قرآنی روشمند بوده، البته دارای یک روش و رویکرد یکسان نبودند.
او در خاتمه به بحث خود به فقدان نگاه تاریخی در جهان اسلام اشاره و اظهارکرد: در غرب نگاه تاریخی به مطالعات قرآنی بسیار پررنگ است، درحالیکه در جهان اسلام نگاه تاریخی به دین و متن بسیار کمرنگ است. ابتدا در غرب بود که نگاه تاریخگذاری قرآن مطرح شد. به خصوص تئودور نولدکه که بطور جدی به این مبحث پرداخت.
در ادامه جلسه دکتر احمد پاکتچی مجددا طی سخنانی به تأثیر تحولات اجتماعی و تاریخی به تحول و تطور رویکرد مستشرقان به قرآن پرداخت.
وی گفت: بنده معتقدم که جنگ جهانی اول و دوم در تحول فکری مستشرقان تأثیر بسزایی نهاد. این دو جنگ باورهای مطلقنگرانه غربیها به قرآن و اسلام را فروریخت، تا جاییکه نوعی نسبیگرایی علمی را رواج داد. ورود مباحثی با رگههای پدیدارشناسی و پوزیتیویسم متأثر از این فضا بود. بنابراین در حوزه مطالعات قرآنی غربیان به تدریج از آن نگاه مطلقنگر خارج شدند و رویکرد و روشهایشان انعطافپذیر شد.
او افزود: همانطور که گفتم، پس از جنگ جهانی موجی برخاست که به یک رویکرد علمیبه خود منابع دینی داشت و از سر این جستجو در صدد کسب حقیقت بود. به عنوان مثال، گرچههانری کربن یک قرآنپژوه نبود، اما با یک نگاه حقیقتگرایانه به دین اسلام مینگریست. از آن سو، در حوزه مطالعات قرآنی افرادی مانند ژاک برک به خصوص توشی هیکو ایزتسو را داریم که دارای روش و نگاه علمی و البته حقیقتگرایانه هستند.
پاکتچی در ادامه به برداشته شدن مرزها در مطالعات قرآنی درجهان اسلام و غرب اشاره کرد و با ذکر این مطلب که بین مطالعات غربیها و مطالعات جهان اسلام یک دیوار بود، گفت: پس از تحولاتی که در روش و رویکردهای مستشرقان ایجاد شد، رابطه آنها با جهان اسلام به لحاظ جغرافیایی و فکری بسیار نزدیک شد. کما اینکه در همان زمانهانری کربن را داریم که رویکرد همدلانه و حقیقتگرایانه به دین دارد و از سویی کسانی را در جهان اسلام داریم که مانند یک مستشرق به دین نگاه میکنند.
وی در خاتمه افزود: مطالعات متأخر قرآنی مستشرقان متأثر از مطالعات متون مقدس، بسیاری از مباحث جدی در حوزه علوم انسانی مانند زبانشناسی، جامعهشناسی و نشانهشناسی را وارد مباحث قرآنپژوهی کرد که این جزء آخرین تلاشهای آنان بود.